mirror of
https://github.com/explosion/spaCy.git
synced 2024-12-25 17:36:30 +03:00
commit
0c1e7f0c86
26
spacy/lang/fa/__init__.py
Normal file
26
spacy/lang/fa/__init__.py
Normal file
|
@ -0,0 +1,26 @@
|
|||
# coding: utf8
|
||||
from __future__ import unicode_literals
|
||||
|
||||
from .stop_words import STOP_WORDS
|
||||
|
||||
from ..tokenizer_exceptions import BASE_EXCEPTIONS
|
||||
from ..norm_exceptions import BASE_NORMS
|
||||
from ...language import Language
|
||||
from ...attrs import LANG, NORM
|
||||
from ...util import update_exc, add_lookups
|
||||
|
||||
|
||||
class PersianDefaults(Language.Defaults):
|
||||
lex_attr_getters = dict(Language.Defaults.lex_attr_getters)
|
||||
lex_attr_getters[LANG] = lambda text: 'fa'
|
||||
lex_attr_getters[NORM] = add_lookups(Language.Defaults.lex_attr_getters[NORM], BASE_NORMS)
|
||||
tokenizer_exceptions = update_exc(BASE_EXCEPTIONS)
|
||||
stop_words = STOP_WORDS
|
||||
|
||||
|
||||
class Persian(Language):
|
||||
lang = 'fa'
|
||||
Defaults = PersianDefaults
|
||||
|
||||
|
||||
__all__ = ['Persian']
|
19
spacy/lang/fa/examples.py
Normal file
19
spacy/lang/fa/examples.py
Normal file
|
@ -0,0 +1,19 @@
|
|||
# coding: utf8
|
||||
from __future__ import unicode_literals
|
||||
|
||||
|
||||
"""
|
||||
Example sentences to test spaCy and its language models.
|
||||
|
||||
>>> from spacy.lang.fa.examples import sentences
|
||||
>>> docs = nlp.pipe(sentences)
|
||||
"""
|
||||
|
||||
|
||||
sentences = [
|
||||
"این یک جمله نمونه می باشد.",
|
||||
"قرار ما، امروز ساعت ۲:۳۰ بعدازظهر هست!"
|
||||
"دیروز علی به من ۲۰۰۰.۱﷼ پول نقد داد.",
|
||||
"چطور میتوان از تهران به کاشان رفت؟"
|
||||
"حدود ۸۰٪ هوا از نیتروژن تشکیل شده است."
|
||||
]
|
105
spacy/lang/fa/stop_words.py
Normal file
105
spacy/lang/fa/stop_words.py
Normal file
|
@ -0,0 +1,105 @@
|
|||
# coding: utf8
|
||||
from __future__ import unicode_literals
|
||||
|
||||
|
||||
STOP_WORDS = set("""
|
||||
آباد آره آری آسانی آمد آمده آن آنان آنجا آنها آنها آنچه آنکه آورد آورده آیا آید
|
||||
ات اثر از است استفاده اش اطلاعند الاسف البته الظاهر ام اما امروز امسال اند انکه او اول اکنون
|
||||
اگر الواقع ای ایشان ایم این اینک اینکه
|
||||
|
||||
ب با بااین بار بارة باره بارها باز بازهم بازی باش باشد باشم باشند باشی باشید باشیم بالا بالاخره
|
||||
بالاخص بالاست بالای بالطبع بالعکس باوجودی باورند باید بتدریج بتوان بتواند بتوانی بتوانیم بجز بخش بخشه بخشی بخصوص بخواه
|
||||
بخواهد بخواهم بخواهند بخواهی بخواهید بخواهیم بخوبی بد بدان بدانجا بدانها بدون بدین بدینجا بر برآن برآنند برا برابر
|
||||
براحتی براساس براستی برای برایت برایش برایشان برایم برایمان برخوردار برخوردارند برخی برداری برداشتن بردن برعکس برنامه
|
||||
بروز بروشنی بزرگ بزودی بس بسا بسادگی بسته بسختی بسوی بسی بسیار بسیاری بشدت بطور بطوری بعد بعدا بعدازظهر بعدها بعری
|
||||
بعضا بعضی بعضیهایشان بعضیها بعلاوه بعید بفهمی بلافاصله بله بلکه بلی بنابراین بندی به بهت بهتر بهترین بهش بود بودم بودن
|
||||
بودند بوده بودی بودید بودیم بویژه بپا بکار بکن بکند بکنم بکنند بکنی بکنید بکنیم بگو بگوید بگویم بگویند بگویی بگویید
|
||||
بگوییم بگیر بگیرد بگیرم بگیرند بگیری بگیرید بگیریم بی بیا بیاب بیابد بیابم بیابند بیابی بیابید بیابیم بیاور بیاورد
|
||||
بیاورم بیاورند بیاوری بیاورید بیاوریم بیاید بیایم بیایند بیایی بیایید بیاییم بیرون بیست بیش بیشتر بیشتری بین بیگمان
|
||||
|
||||
پ پا پارسال پارسایانه پارهای پاعین پایین پدرانه پدیده پرسان پروردگارا پریروز پس پشت پشتوانه پشیمونی پنج پهن پی پیدا
|
||||
پیداست پیرامون پیش پیشاپیش پیشتر پیوسته
|
||||
|
||||
ت تا تازه تازگی تان تاکنون تحت تحریم تدریج تر ترتیب تردید ترند ترین تصریحا تعدادی تعمدا تفاوتند تقریبا تک تلویحا تمام
|
||||
تماما تمامشان تمامی تند تنها تو توؤما تواند توانست توانستم توانستن توانستند توانسته توانستی توانستیم توانم توانند توانی
|
||||
توانید توانیم توسط تول توی
|
||||
|
||||
ث ثالثا ثانی ثانیا
|
||||
|
||||
ج جا جای جایی جدا جداگانه جدید جدیدا جریان جز جلو جلوگیری جلوی جمع جمعا جمعی جنابعالی جناح جنس جهت جور جوری
|
||||
|
||||
چ چاله چاپلوسانه چت چته چرا چشم چطور چقدر چنان چنانچه چنانکه چند چندان چنده چندین چنین چه چهار چو چون چکار چگونه چی چیز
|
||||
چیزهاست چیزی چیزیست چیست چیه
|
||||
|
||||
ح حاشیه حاشیهای حاضر حاضرم حال حالا حاکیست حتما حتی حداقل حداکثر حدود حدودا حسابگرانه حسابی حضرتعالی حق حقیرانه حول
|
||||
حکما
|
||||
|
||||
خ خارج خالصانه خب خداحافظ خداست خدمات خستهای خصوصا خلاصه خواست خواستم خواستن خواستند خواسته خواستی خواستید خواستیم
|
||||
خواهد خواهم خواهند خواهی خواهید خواهیم خوب خوبی خود خودبه خودت خودتان خودتو خودش خودشان خودم خودمان خودمو خودی خوش
|
||||
خوشبختانه خویش خویشتن خویشتنم خیاه خیر خیره خیلی
|
||||
|
||||
د دا داام دااما داخل داد دادم دادن دادند داده دادی دادید دادیم دار داراست دارد دارم دارند داری دارید داریم داشت داشتم
|
||||
داشتن داشتند داشته داشتی داشتید داشتیم دامم دانست دانند دایم دایما در دراین درباره درحالی درحالیکه درست درسته درشتی
|
||||
درصورتی درعین درمجموع درواقع درون درپی دریغ دریغا دسته دشمنیم دقیقا دلخواه دم دنبال ده دهد دهم دهند دهی دهید دهیم دو
|
||||
دوباره دوم دیده دیر دیرت دیرم دیروز دیشب دیوی دیگر دیگران دیگری دیگه
|
||||
|
||||
ذ ذاتا ذلک ذیل
|
||||
|
||||
ر را راجع راحت راسا راست راستی راه رسما رسید رشته رغم رفت رفتارهاست رفته رنجند رهگشاست رو رواست روب روبروست روز روزانه
|
||||
روزه روزهای روزهای روش روشنی روی رویش ریزی
|
||||
|
||||
ز زدن زده زشتکارانند زمان زمانی زمینه زنند زهی زود زودتر زودی زیاد زیاده زیر زیرا
|
||||
|
||||
س سابق ساختن ساخته ساده سادگی سازی سالانه سالته سالمتر ساله سالهاست سالها سالیانه سایر ست سخت سخته سر سراسر سرانجام
|
||||
سراپا سرعت سری سریع سریعا سعی سمت سه سهوا سوم سوی سپس سیاه
|
||||
|
||||
ش شان شاهدند شاهدیم شاید شبهاست شخصا شد شدت شدم شدن شدند شده شدی شدید شدیدا شدیم شش شما شماری شماست شمایند شناسی شود
|
||||
شوراست شوم شوند شونده شوی شوید شویم شیرین شیرینه
|
||||
|
||||
ص صددرصد صرفا صریحا صندوق صورت صورتی
|
||||
|
||||
ض ضد ضمن ضمنا
|
||||
|
||||
ط طبعا طبق طبیعتا طرف طریق طلبکارانه طور طوری طی
|
||||
|
||||
ظ ظاهرا
|
||||
|
||||
ع عاجزانه عاقبت عبارتند عجب عجولانه عدم عرفانی عقب علاوه علت علنا علی علیه عمدا عمدتا عمده عمل عملا عملی عموم عموما
|
||||
عنقریب عنوان عینا
|
||||
|
||||
غ غالبا غیر غیرقانونی
|
||||
|
||||
ف فاقد فبها فر فردا فعلا فقط فلان فلذا فوق فکر فی فیالواقع
|
||||
|
||||
ق قاالند قابل قاطبه قاطعانه قاعدتا قانونا قبل قبلا قبلند قد قدر قدری قراردادن قصد قطعا
|
||||
|
||||
ک کارند کاش کاشکی کامل کاملا کتبا کجا کجاست کدام کرات کرد کردم کردن کردند کرده کردی کردید کردیم کس کسانی کسی کشیدن کل
|
||||
کلا کلی کلیشه کلیه کم کمااینکه کماکان کمتر کمتره کمتری کمی کن کنار کنارش کنان کنایهای کند کنم کنند کننده کنون کنونی
|
||||
کنی کنید کنیم که کو کی كي
|
||||
|
||||
گ گاه گاهی گذاری گذاشتن گذاشته گذشته گردد گرفت گرفتارند گرفتم گرفتن گرفتند گرفته گرفتی گرفتید گرفتیم گرمی گروهی گرچه
|
||||
گفت گفتم گفتن گفتند گفته گفتی گفتید گفتیم گه گهگاه گو گونه گویا گویان گوید گویم گویند گویی گویید گوییم گیرد گیرم گیرند
|
||||
گیری گیرید گیریم
|
||||
|
||||
ل لا لااقل لاجرم لب لذا لزوما لطفا لیکن لکن
|
||||
|
||||
م ما مادامی ماست مامان مان مانند مبادا متاسفانه متعاقبا متفاوتند مثل مثلا مجبورند مجددا مجموع مجموعا محتاجند محکم
|
||||
محکمتر مخالفند مختلف مخصوصا مدام مدت مدتهاست مدتی مذهبی مرا مراتب مرتب مردانه مردم مرسی مستحضرید مستقیما مستند مسلما
|
||||
مشت مشترکا مشغولند مطمانا مطمانم مطمینا مع معتقدم معتقدند معتقدیم معدود معذوریم معلومه معمولا معمولی مغرضانه مفیدند
|
||||
مقابل مقدار مقصرند مقصری ممکن من منتهی منطقی مواجهند موارد موجودند مورد موقتا مکرر مکررا مگر می مي میان میزان میلیارد
|
||||
میلیون میرسد میرود میشود میکنیم
|
||||
|
||||
ن ناامید ناخواسته ناراضی ناشی نام ناچار ناگاه ناگزیر ناگهان ناگهانی نباید نبش نبود نخست نخستین نخواهد نخواهم نخواهند
|
||||
نخواهی نخواهید نخواهیم نخودی ندارد ندارم ندارند نداری ندارید نداریم نداشت نداشتم نداشتند نداشته نداشتی نداشتید نداشتیم
|
||||
نزد نزدیک نسبتا نشان نشده نظیر نفرند نفهمی نماید نمی نمیشود نه نهایت نهایتا نوع نوعا نوعی نکرده نگاه نیازمندانه
|
||||
نیازمندند نیز نیست نیمی
|
||||
|
||||
و وابسته واقع واقعا واقعی واقفند وای وجه وجود وحشت وسط وضع وضوح وقتی وقتیکه ولی وگرنه وگو وی ویا ویژه
|
||||
|
||||
ه ها هاست های هایی هبچ هدف هر هرحال هرچند هرچه هرکس هرگاه هرگز هزار هست هستم هستند هستی هستید هستیم هفت هق هم همان
|
||||
همانند همانها همدیگر همزمان همه همهاش همواره همچنان همچنین همچون همچین همگان همگی همیشه همین هنوز هنگام هنگامی هوی هی
|
||||
هیچ هیچکدام هیچکس هیچگاه هیچگونه هیچی
|
||||
|
||||
ی یا یابد یابم یابند یابی یابید یابیم یارب یافت یافتم یافتن یافته یافتی یافتید یافتیم یعنی یقینا یواش یک یکدیگر یکریز
|
||||
یکسال یکی یکي
|
||||
""".split())
|
Loading…
Reference in New Issue
Block a user