mirror of
				https://github.com/explosion/spaCy.git
				synced 2025-11-04 01:48:04 +03:00 
			
		
		
		
	
		
			
				
	
	
		
			106 lines
		
	
	
		
			10 KiB
		
	
	
	
		
			Python
		
	
	
	
	
	
			
		
		
	
	
			106 lines
		
	
	
		
			10 KiB
		
	
	
	
		
			Python
		
	
	
	
	
	
# coding: utf8
 | 
						||
from __future__ import unicode_literals
 | 
						||
 | 
						||
 | 
						||
STOP_WORDS = set("""
 | 
						||
آباد آره آری آسانی آمد آمده آن آنان آنجا آنها آنها آنچه آنکه آورد آورده آیا آید
 | 
						||
ات اثر از است استفاده اش اطلاعند الاسف البته الظاهر ام اما امروز امسال اند انکه او اول اکنون
 | 
						||
اگر الواقع ای ایشان ایم این اینک اینکه
 | 
						||
 | 
						||
ب با بااین بار بارة باره بارها باز بازهم بازی باش باشد باشم باشند باشی باشید باشیم بالا بالاخره
 | 
						||
بالاخص بالاست بالای بالطبع بالعکس باوجودی باورند باید بتدریج بتوان بتواند بتوانی بتوانیم بجز بخش بخشه بخشی بخصوص بخواه
 | 
						||
بخواهد بخواهم بخواهند بخواهی بخواهید بخواهیم بخوبی بد بدان بدانجا بدانها بدون بدین بدینجا بر برآن برآنند برا برابر
 | 
						||
براحتی براساس براستی برای برایت برایش برایشان برایم برایمان برخوردار برخوردارند برخی برداری برداشتن بردن برعکس برنامه
 | 
						||
بروز بروشنی بزرگ بزودی بس بسا بسادگی بسته بسختی بسوی بسی بسیار بسیاری بشدت بطور بطوری بعد بعدا بعدازظهر بعدها بعری
 | 
						||
بعضا بعضی بعضیهایشان بعضیها بعلاوه بعید بفهمی بلافاصله بله بلکه بلی بنابراین بندی به بهت بهتر بهترین بهش بود بودم بودن
 | 
						||
بودند بوده بودی بودید بودیم بویژه بپا بکار بکن بکند بکنم بکنند بکنی بکنید بکنیم بگو بگوید بگویم بگویند بگویی بگویید
 | 
						||
بگوییم بگیر بگیرد بگیرم بگیرند بگیری بگیرید بگیریم بی بیا بیاب بیابد بیابم بیابند بیابی بیابید بیابیم بیاور بیاورد
 | 
						||
بیاورم بیاورند بیاوری بیاورید بیاوریم بیاید بیایم بیایند بیایی بیایید بیاییم بیرون بیست بیش بیشتر بیشتری بین بیگمان
 | 
						||
 | 
						||
پ پا پارسال پارسایانه پارهای پاعین پایین پدرانه پدیده پرسان پروردگارا پریروز پس پشت پشتوانه پشیمونی پنج پهن پی پیدا
 | 
						||
پیداست پیرامون پیش پیشاپیش پیشتر پیوسته
 | 
						||
 | 
						||
ت تا تازه تازگی تان تاکنون تحت تحریم تدریج تر ترتیب تردید ترند ترین تصریحا تعدادی تعمدا تفاوتند تقریبا تک تلویحا تمام
 | 
						||
تماما تمامشان تمامی تند تنها تو توؤما تواند توانست توانستم توانستن توانستند توانسته توانستی توانستیم توانم توانند توانی
 | 
						||
توانید توانیم توسط تول توی
 | 
						||
 | 
						||
ث ثالثا ثانی ثانیا
 | 
						||
 | 
						||
ج جا جای جایی جدا جداگانه جدید جدیدا جریان جز جلو جلوگیری جلوی جمع جمعا جمعی جنابعالی جناح جنس جهت جور جوری
 | 
						||
 | 
						||
چ چاله چاپلوسانه چت چته چرا چشم چطور چقدر چنان چنانچه چنانکه چند چندان چنده چندین چنین چه چهار چو چون چکار چگونه چی چیز
 | 
						||
چیزهاست چیزی چیزیست چیست چیه
 | 
						||
 | 
						||
ح حاشیه حاشیهای حاضر حاضرم حال حالا حاکیست حتما حتی حداقل حداکثر حدود حدودا حسابگرانه حسابی حضرتعالی حق حقیرانه حول
 | 
						||
حکما
 | 
						||
 | 
						||
خ خارج خالصانه خب خداحافظ خداست خدمات خستهای خصوصا خلاصه خواست خواستم خواستن خواستند خواسته خواستی خواستید خواستیم
 | 
						||
خواهد خواهم خواهند خواهی خواهید خواهیم خوب خوبی خود خودبه خودت خودتان خودتو خودش خودشان خودم خودمان خودمو خودی خوش
 | 
						||
خوشبختانه خویش خویشتن خویشتنم خیاه خیر خیره خیلی
 | 
						||
 | 
						||
د دا داام دااما داخل داد دادم دادن دادند داده دادی دادید دادیم دار داراست دارد دارم دارند داری دارید داریم داشت داشتم
 | 
						||
داشتن داشتند داشته داشتی داشتید داشتیم دامم دانست دانند دایم دایما در دراین درباره درحالی درحالیکه درست درسته درشتی
 | 
						||
درصورتی درعین درمجموع درواقع درون درپی دریغ دریغا دسته دشمنیم دقیقا دلخواه دم دنبال ده دهد دهم دهند دهی دهید دهیم دو
 | 
						||
دوباره دوم دیده دیر دیرت دیرم دیروز دیشب دیوی دیگر دیگران دیگری دیگه
 | 
						||
 | 
						||
ذ ذاتا ذلک ذیل
 | 
						||
 | 
						||
ر را راجع راحت راسا راست راستی راه رسما رسید رشته رغم رفت رفتارهاست رفته رنجند رهگشاست رو رواست روب روبروست روز روزانه
 | 
						||
روزه روزهای روزهای روش روشنی روی رویش ریزی
 | 
						||
 | 
						||
ز زدن زده زشتکارانند زمان زمانی زمینه زنند زهی زود زودتر زودی زیاد زیاده زیر زیرا
 | 
						||
 | 
						||
س سابق ساختن ساخته ساده سادگی سازی سالانه سالته سالمتر ساله سالهاست سالها سالیانه سایر ست سخت سخته سر سراسر سرانجام
 | 
						||
سراپا سرعت سری سریع سریعا سعی سمت سه سهوا سوم سوی سپس سیاه
 | 
						||
 | 
						||
ش شان شاهدند شاهدیم شاید شبهاست شخصا شد شدت شدم شدن شدند شده شدی شدید شدیدا شدیم شش شما شماری شماست شمایند شناسی شود
 | 
						||
شوراست شوم شوند شونده شوی شوید شویم شیرین شیرینه
 | 
						||
 | 
						||
ص صددرصد صرفا صریحا صندوق صورت صورتی
 | 
						||
 | 
						||
ض ضد ضمن ضمنا
 | 
						||
 | 
						||
ط طبعا طبق طبیعتا طرف طریق طلبکارانه طور طوری طی
 | 
						||
 | 
						||
ظ ظاهرا
 | 
						||
 | 
						||
ع عاجزانه عاقبت عبارتند عجب عجولانه عدم عرفانی عقب علاوه علت علنا علی علیه عمدا عمدتا عمده عمل عملا عملی عموم عموما
 | 
						||
عنقریب عنوان عینا
 | 
						||
 | 
						||
غ غالبا غیر غیرقانونی
 | 
						||
 | 
						||
ف فاقد فبها فر فردا فعلا فقط فلان فلذا فوق فکر فی فیالواقع
 | 
						||
 | 
						||
ق قاالند قابل قاطبه قاطعانه قاعدتا قانونا قبل قبلا قبلند قد قدر قدری قراردادن قصد قطعا
 | 
						||
 | 
						||
ک کارند کاش کاشکی کامل کاملا کتبا کجا کجاست کدام کرات کرد کردم کردن کردند کرده کردی کردید کردیم کس کسانی کسی کشیدن کل
 | 
						||
کلا کلی کلیشه کلیه کم کمااینکه کماکان کمتر کمتره کمتری کمی کن کنار کنارش کنان کنایهای کند کنم کنند کننده کنون کنونی
 | 
						||
کنی کنید کنیم که کو کی كي
 | 
						||
 | 
						||
گ گاه گاهی گذاری گذاشتن گذاشته گذشته گردد گرفت گرفتارند گرفتم گرفتن گرفتند گرفته گرفتی گرفتید گرفتیم گرمی گروهی گرچه
 | 
						||
گفت گفتم گفتن گفتند گفته گفتی گفتید گفتیم گه گهگاه گو گونه گویا گویان گوید گویم گویند گویی گویید گوییم گیرد گیرم گیرند
 | 
						||
گیری گیرید گیریم
 | 
						||
 | 
						||
ل لا لااقل لاجرم لب لذا لزوما لطفا لیکن لکن
 | 
						||
 | 
						||
م ما مادامی ماست مامان مان مانند مبادا متاسفانه متعاقبا متفاوتند مثل مثلا مجبورند مجددا مجموع مجموعا محتاجند محکم
 | 
						||
محکمتر مخالفند مختلف مخصوصا مدام مدت مدتهاست مدتی مذهبی مرا مراتب مرتب مردانه مردم مرسی مستحضرید مستقیما مستند مسلما
 | 
						||
مشت مشترکا مشغولند مطمانا مطمانم مطمینا مع معتقدم معتقدند معتقدیم معدود معذوریم معلومه معمولا معمولی مغرضانه مفیدند
 | 
						||
مقابل مقدار مقصرند مقصری ممکن من منتهی منطقی مواجهند موارد موجودند مورد موقتا مکرر مکررا مگر می مي میان میزان میلیارد
 | 
						||
میلیون میرسد میرود میشود میکنیم
 | 
						||
 | 
						||
ن ناامید ناخواسته ناراضی ناشی نام ناچار ناگاه ناگزیر ناگهان ناگهانی نباید نبش نبود نخست نخستین نخواهد نخواهم نخواهند
 | 
						||
نخواهی نخواهید نخواهیم نخودی ندارد ندارم ندارند نداری ندارید نداریم نداشت نداشتم نداشتند نداشته نداشتی نداشتید نداشتیم
 | 
						||
نزد نزدیک نسبتا نشان نشده نظیر نفرند نفهمی نماید نمی نمیشود نه نهایت نهایتا نوع نوعا نوعی نکرده نگاه نیازمندانه
 | 
						||
نیازمندند نیز نیست نیمی
 | 
						||
 | 
						||
و وابسته واقع واقعا واقعی واقفند وای وجه وجود وحشت وسط وضع وضوح وقتی وقتیکه ولی وگرنه وگو وی ویا ویژه
 | 
						||
 | 
						||
ه ها هاست های هایی هبچ هدف هر هرحال هرچند هرچه هرکس هرگاه هرگز هزار هست هستم هستند هستی هستید هستیم هفت هق هم همان
 | 
						||
همانند همانها همدیگر همزمان همه همهاش همواره همچنان همچنین همچون همچین همگان همگی همیشه همین هنوز هنگام هنگامی هوی هی
 | 
						||
هیچ هیچکدام هیچکس هیچگاه هیچگونه هیچی
 | 
						||
 | 
						||
ی یا یابد یابم یابند یابی یابید یابیم یارب یافت یافتم یافتن یافته یافتی یافتید یافتیم یعنی یقینا یواش یک یکدیگر یکریز
 | 
						||
یکسال یکی یکي
 | 
						||
""".split())
 |